توپ با آن هشتضلعیهای سیاهوسفیدش در صدم ثانیه روی چمنهای سبز و زرد قل میخورد تا از مرز دروازه رد شود و محوطه از شوق بچهها پر شود. تابستان برای این پسربچههایی که اغلبشان از اهالی قاسمآبادند، انگار در بهترین حال خود میگذرد؛ در کلاس ورزشی که برنامههای اردویی و فرهنگی و سفر نیمروزه به حرم مطهر رضوی را هم در برنامههای خود دارد.
وحید نصرتی مدیر این آکادمی ورزشی در محله لشکر است و بازیکن سابق تیم ملی دانشجویان. او ۲۴ سال از سه دهه عمرش را پا به توپ بوده است و کلی دانش و تجربه فوتبالی و ورزشی دارد که دلش میخواهد آن را به بچههای فوتبالدوست دیگر هم یاد دهد.
علاوهبر عضویت در تیم ملی دانشجویان، عضو همه باشگاههای مطرح مشهد هم بوده است و سابقه بازی در لیگ دسته اول و دوم فوتبال کشور را هم دارد. سه دوره قهرمانی دانشجویان مناطق کشور و یک دوره نایبقهرمانی المپیاد کشوری دانشجویان همراه با تیم ورزشی دانشگاه فردوسی و کسب مقام قهرمانی در لیگ یک نوجوانان کشور نیز در کارنامه ورزشی او دیده میشود.
کنار زمین ایستاده است و چشمهایش مثل عقابی تیزبین تا دوردستهای زمین را میپاید. باید تکتک بچهها و وضعیت فوتبالشان را مدنظر داشته باشد.
معتقد است اگر پسرها در کودکی که دوران طلایی برای یادگیری فوتبال است آن را شروع کنند، به پیشرفتشان کمک خواهد شد. درست مانند خودش؛ «شروع فوتبال برای من از ششسالگی بود. همراه برادرم که ۱۰سال از من بزرگتر بود، در شهر زادگاهمان قوچان به مدرسه فوتبال شاهین میرفتم. او که فوتبال بازی میکرد، من پشت دروازه روپایی تمرین میکردم.
آن زمان در باشگاه شاهین قوچان قانون این بود که زودتر از هشتسالگی نمیتوانستی در زمین چمن پا به توپ شوی. من به عشق اینکه یک بازیکن غیبت کند و مربی، جای او مرا انتخاب کند تا برای مسابقات گل کوچک توی دروازه بایستم، مدتها روپایی تمرین میکردم.
همینطور هم میشد و کمکم وقتی مربی متوجه شد استعداد بازی دارم، میگذاشت بهجای بچههایی که نیامده بودند، بازی کنم. هشتسالم که شد، رسما بازیکن فوتبال آکادمی شاهین شدم. برادرم حامی خوبی برایم بود و الان هم مربی آکادمی ماست. بعد از آن در بسیاری از تیمهای مشهدی بازی کردم؛ تیمهایی مانند ابومسلم و پدیده و با اینکه معمولا از بچههای همتیمیام کوچکتر بودم، بازی خوبی ارائه میدادم.»
مربیگری فوتبال برای وحید نصرتی از زمانی شروع شد که کارش را در آکادمی فوتبال پدیده شروع کرد. وقتی کرونا شیوع پیدا کرد و زمان رکود باشگاهها رسید، والدین بچههایی که با او تمرین میکردند، خواستند فرزندانشان راه فوتبالیشان را با او ادامه دهند. این شد که زمین چمنی کرایه کرد و حدود ۱۰تا از شاگردانش را آموزش داد. رفتهرفته تعداد شاگردانش بیشتر شد تا اینکه تصمیم گرفت یک آکادمی فوتبال راهاندازی کند.
یکی از بچهها که نامش پارسا جمالزاده است، دواندوان به سمت ما میآید و میگوید «آقا! کفشهایم پاره شده است» و میخواهد که وحید نصرتی کفشهایش را برای تعمیر ببرد.
من در فوتبال ناملایمات بسیاری دیدم. آنچه برای برخی از مدیران فوتبالی مهم نیست، عزتنفس بچههاست
وحیدآقا از او میخواهد که آخر تمرین کفشهایش را بیاورد و درحالیکه حواسش به بچهها و شوتهایشان هست، میگوید: من در فوتبال ناملایمات بسیاری دیدم. آنچه برای برخی از مدیران فوتبالی مهم نیست، عزتنفس بچههاست. برای همین خودم حواسم به بچههای ضعیفتر است و همه بچهها را به یک چشم میبینم.
وحید معتقد است شاید یک کودک یا نوجوان از کلاس او فوتبالیست نشود، ولی یاد میگیرد که مدیری موفق، با روابط اجتماعی قوی و پایبند به اخلاق باشد.
ایلیا هاشمی، شاگرد قدیمی کلاس نصرتی، میگوید: یکی از ویژگیهای وحیدآقا این است که همیشه در تمرینها حواسش به تمرینات تک تکمان هست و برایش مهم است که ادب و احترام را یاد بگیریم.
وحید نصرتی توضیح میدهد: یک فوتبالیست که شخصیت انسانیاش را پرورش نداده باشد، هرقدر هم بازیکن خوبی باشد، ارزشمند نیست. ما برنامه اردوییتفریحی هم برای بچهها برگزار میکنیم. دو هفته پیش، یک فرزند شهید را که آرزویش، تمرین فوتبال در زمین چمن بود، دعوت کردیم تا درکنارمان پابهتوپ شود. اینجا رسم است که همه به هم سلام میکنند و با هم مهربان هستند و همه به هم در پیشرفت کمک میکنند.
مجتبی بهروز، پدر صدرا و محمدکیان که کنار زمین نظارهگر تمرین فرزندانش است، از گرانی کلاسها گلایه میکند.
او میگوید: فرزندان من سه سال است که در این کلاس فوتبال شرکت میکنند و من متوجه هستم که هردو استعداد فوتبالی زیادی دارند؛ بههمیندلیل هم فرزندانم را پیش آقاوحید گذاشتم. اما هرسال شهریه کلاسها زیاد میشود؛ دلیلش هم این است که اجاره زمین چمن از سال گذشته تا امسال تقریبا دوبرابر شده و وحیدآقا مجبور است که شهریه را افزایش دهد.
* این گزارش چهارشنبه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۶ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.